بی تی الن
بی تی الن

بی تی الن

BT ALiENبی تی الن-خون آشام ها1

File:Burne-Jones-le-Vampire.jpg



 

 


خون‌آشام در افسانه‌ها و خرافات مردم اروپا، موجودی زنده‌است که شب‌ها از گور بیرون آمده و برای تغذیه خود از خون مردم می‌مکد. در این تخیلات، خون‌آشام‌ها دندان‌های نیش‌بلندی دارند که با آن‌ها از گردن زندگان خون می‌مکند، و معمولاً دارای قدرت‌های فوق بشری از جمله زندگی جاوید و تبدیل کسی که گاز می‌گیرد به خون‌آشام هستند. آنها در آینه دیده نمی‌شوند؛ و دارای پوستی رنگ پریده هستند. بعضی می‌گویند که خون‌آشام‌ها می‌توانند با جنان جنیان هم صحبت باشند. در داستان‌های زیادی خون‌آشام‌ها مردم را به بردگی می‌کشند و خود آنها را نیز به خون‌آشام تبدیل می‌کنند. رسم بر این است که برای دور کردن خون‌آشام‌ها طلسمهای ویژه‌ای استفاده شود. برای کشتن او باید سرش را از تن جدا کرد و میخی بلند از جنس چوب را به قلب او فروکرد. همچنین در گذشته مردم برای دور کردن خون‌آشام‌ها از سیر استفاده می‌کردند و اعتقاد داشتند که خون‌آشام‌ها از سیر بدشان می‌آید. قصه خون‌آشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت. در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا می‌آمدند افسانه‌های هولناکی از موجودات خون‌آشام و خبیث نقل می‌کردند. وحشت خون‌آشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.

بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، بایرون و بودلر قطعاتی دربارهٔ خون‌آشامها به رشتهٔ تحریر درآوردند. نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد. در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد.

خون‌آشام‌ها از باورهای خرافی به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شده‌اند و امروزه کتاب‌ها و فیلم‌های فراوانی با داستان‌های متفاوت در مورد آنها ساخته می‌شود. مشهورترین شخصیت خون‌آشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر نویسنده بریتانیایی است.

در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت. قصه گوتیگی بر مبنای وحشت و خون! که شهرت کنت دراکولا را عالمگیر کرد. استوکر کنت دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم می‌زیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزاریهای ترسناک او معروف بود نوشت. او خون دشمنان خود را می‌نوشید و آنها را به قتل می‌رساند. لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را می‌دهد.

در افسانه‌ها آمده‌است که خون اشام‌ها دارای ۲دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرومی‌کنند و آنها را می‌کشند. افسانه‌ها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت می‌دهند. آنها می‌توانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند. می‌توانند خود را یه شکل گرگ و خفاش درآورند یا به آسانی تبدیل به مه شوند و از سوراخ کلیدها رخنهٔ درها به درون اتاقها بخزند.

آنها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند. افسانه‌ها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن می‌گویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی می‌پردازند. آنها قدرت هیپنوتیزم دارند که به آنها امکان می‌دهد قربانیان خود را از مقاومت بازدارند و خاطره‌های ترسناک را از ذهن بزدایند. صبح روز بعد از حملهٔ خون‌آشامها قربانی تنها خستگی غیرعادی احساس می‌کند که به گمان او نتیجهٔ کابوسی است که شب قبل دیده است. خون‌آشام زیر نور خورشید یا نابود شده یا ضعیف می‌شوند

وامپایر البته همیشه موجودی خارج از اجتماع و در لب مرز نیست، بلکه می‌تواند نقش پادشاهی را داشته باشد. ولتر از کلمه خون‌آشام، به عنوان صفتی برای خون‌آشامهای واقعی جامعه استفاده کرد- بدون دلیل نیست که وامپایرهای ادبیات، معمولاً از خانواده‌های سلطنتی هستند. یک عنصر جدانشدنی از وامپایر، خون است. وامپایر خون قربانیان خود را می‌مکد و با این روش تولید مثل می‌کند، نوعی پارادوکس تولد برای مرگ، که برای نمایش دادنش از نقش سنتی و سمبلیک خون به عنوان نیروی زندگی استفاده می‌شود. اما این مکیدن خون جنبه دیگری نیز دارد: وامپایر با این عمل نه تنها دستور انجیل را زیر پا می‌گذارد (طبق کتاب مقدس قدیم، نوشیدن خون حرام است)، بلکه از سنن انجیلی برای خود استفاده می‌کند و به عنوان مثال با نوشیدن خون، تبدیل به یک «نامرده» می‌شود و عمر جاودان پیدا می‌کند، چیزی که در انجیل برای مسیح در نظر گرفته شده است؛ بیدار شدن دوباره گوشت و زندگی جاودان. به این ترتیب، وامپایر به عنوان موجودی زاده شده در جهنم نمایش داده می‌شود و به این خاطر مخالفان او با حربه‌های خدایی به جنگ او می‌روند، مانند صلیب یا آب مقدس. به خصوص در رمان استوکر، دراکولا یک یاغی در برابر خدا است.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.