کرمچاله ها پل های کوانتمی در فضا و زمان هستند که بنا به نظریه نسبیت انشتین یک پل میانبر در فضا و زمان هستند.وجود کرمچاله را انشتین در سال 1935 بر اساس نظریه نسبیت عام خود پیشنهاد داد.و کرمچاله ها از دیدگاه نظری فاصله فضا و زمان را کاهش می دهند و علاوه بر اینکه می توانند یک میانبر برای جهش بین فاصله های دور باشند ممکن است امکان سفر در زمان را فراهم نمایند.دانشمندان در آینده می خواهند با استفاده از کرمچاله ها فاصله های نجومی را کمتر و سرعت سفر در فضا را بیشتر نمایند.
یعنی بطور فیزیکی کرمچاله ها می توانند یک مسیر چند هزار ساله را مه مقدار چند دقیقه کوتاه تر نمایند.
در مدل در نظر گرفته شده برای کرمچاله کرمچاله دارای یک در ورودی است که اجسام داخل آن می شوند و در مکان دیگری از فضا و زمان از در دیگر آن که شاید یک سفید چاله باشد به بیرون رانده می شوند.
دانشمندان می گوید این خاصیت کرمچاله ها ممکن است به دلیل چرخش سریع ذرات بنیادی به دور آن باشد.برای مطالعه بیشتر در مورد کرمچاله ها می توانید به سایت ویکی پدیا مراجعه نمایید.
به همین دلیل است که در داستان معراج پیامبر پیامبر در عرض زمان کوتاهی توانست فضا را طی کند و به بعد های دیگر کائنات برسد.در قرآن کریم نیز به این مساله اشاره شده است.
در سوره الحجر آیات ۱۴ و ۱۵نوشته شده است :
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِیهِ یَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾لَقَالُواْ إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشودیم که همواره از آن بالا مىرفتند ﴿۱۴﴾قطعا مىگفتند در حقیقت ما چشمبندى شدهایم بلکه ما مردمى هستیم که افسون شدهایم﴿۱۵﴾
در این آیه به در اشاره شده است و بنا به گفته فیزیکدانان کرمچاله ها دارای یک در ورودی و خروجی هستند و در این آیه نیز اشاره شده است که این درها باعث صعود به آسمان بالا می شوند که این دو ویژگی مستقیما به سیاهچاله ها مربوط شود و در آیه بعدی نیز از تعجب مردم نسبت به کرمچاله ها اشاره می شود.
در سوره السجده آیه ۵ نوشته شده است:
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهائی است که شما میشمرید به سوی او باز میگردد (و دنیا پایان مییابد).
سفر در زمان، به ایدهٔ حرکت بین لحظههای مختلف در زمان گفته میشود که مشابه حرکت بین مکانهای مختلف در فضا صورت میگیرد، و در آن امکان ارسال اشیاء (و در بعضی حالتها فقط اطلاعات) به زمان گذشته و آینده وجود دارد.
با این که از قرن نوزدهم، سفر در زمان همواره موضوع داستانهای علمی-تخیلی بسیاری بوده است، و نیز سفر یک طرفه در فضا با استناد به پدیدهٔ پارادوکس زمانی مبتنی بر سرعت در تئوری نسبیت خاص (که در پارادوکسهای دوقلو تشریح شده است) و نیز پارادوکس زمانی جاذبهای در نسبیت عام، تقریباً امکانپذیر است، اما هنوز این که قوانین فیزیک امکان بازگشت به زمان گذشته را میدهند یا نه مجهول مانده است. تاکنون امکانپذیر بودن بازگشت در زمان بدلیل اصل واقعیت همه اکنون مردود است. به هر وسیلهای - چه تخیلی و چه فرضی - که برای سفر در زمان به کار رود عموماً ماشین زمان گفته میشود.
زمان یا وقت بُعدی است که در آن اتفاقات از گذشته تا به حال و از حال تا آینده رخ میدهند. از نظر واژه شناسی ایرانی، زمان ریشه گرفته از واژه زروان است که الهه زمان در ایران پیش از اسلام بوده است.دو دیدگاه گوناگون در تعریف زمان وجود دارد. دیدگاه نخست بیان میکند که زمان قسمتی از ساختارهای اساسی جهان است، بُعدی است که اتفاقات پشت سر هم در آن رخ میدهند. همچنین این دیدگاه بیان میکند که زمان قابل اندازهگیری است. این یک نوع دیدگاه واقع گرایانهاست که آیزاک نیوتن بیان میکند و از این رو گاهی با نام زمان نیوتونی شناخته میشود.
در مقابل، دیدگاه دیگری چنین بیان میکند که زمان قسمتی از ساختارهای ذهنی انسان است (همراه فضا و عدد) آن چنانکه ما در ذهن خود رشتهٔ رویدادها را دنبال میکنیم همچنین در ذهن خود برای طول آن اتفاقات کمیتهایی را از قبیل ثانیه، دقیقه و ساعت تعریف میکنیم.[نیازمند منبع] تعریف دوم به هیچ هویت مستقلی برای زمان اشاره نمیکند که اتفاقات درون آن رخ دهد. این دیدگاه حاصل کار گوتفرید لایبنیتس و امانوئل کانت میباشد که زمان را قابل اندازهگیری نمیداند و میگوید تمام اندازهها در سیستم ذهنی بشر رخ میدهد.[نیازمند منبع]و تعریف سوم نیز زمان سرعت تحلیل ذهن ماست.
به طور کلی در فیزیک زمان و فضا به عنوان کمیتهای بنیادی بهشمار میآیند و امکان بیان تعریفی دقیق برای آنها در قالب دیگر کمیتها نیست به این خاطر که بقیه کمیتها همچون سرعت، نیرو و انرژی همگی به وسیله این دو کمیت تعریف شدهاند. داود بن محمود قیصری، در سده هشتم هجری و در رساله «معمای زمان» مینویسد که «زمان نه آغازی دارد و نه پایانی. زمان، قابل تقسیم نیست و آنچه که ما آنرا بخش میکنیم تنها در پندار ماست.»[۲] از یک منظر زمان را با ارزش تر ازپول و طلا دانستهاند، چرا که پول و طلای از دست رفته را میتوان به دست آورد ولی زمان از دست رفته را هرگز نمیتوان به دست آورد.